تغییر زبان جستجو
A painting of an old man with long white beard.

مولانای بلخی شناخته شده با نام مولوی در قرن هفتم هجری قمری و سیزدهم میلادی می‌زیست. او در سال 604 هجری قمری در بلخ به دنیا آمد. وی فرزند بهاءالدین از صوفیان و علمای آن زمان بود که پدرش به علت اختلافی که با سلطان محمد خوارزمی پیدا کرد، مجبور به ترک بلخ و رفتن به قونیه شد.

مولوی شاعری پارسی زبان است، اما در آثار وی می‌توان زبان عربی، همچنین جملاتی محدود به زبان‌های یونانی و ترکی نیز مشاهده کرد. نام کامل مولوی «محمدبن محمدبن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» است و القاب وی با تخلص از شعرهایش در طول سال‌ها بدست آمده است.

 

 

مولانا اهل کجاست؟

در گذشته گستردگی مرزهای ایران بسیار زیاد بود و سفر‌های مولانا به نقاط مختلف، موجب شد که مردم زیادی از اندیشه او بهره ببرند. در زمان حیات مولوی، مردم او را خداوندگار نامیده بودند. محل زندگی مولانا جلال الدین بلخی در طی مدت زندگی خود، امروزه شامل بخش‌هایی از کشور‌های تاجیکستان، ایران، افغانستان و ترکیه می‌شود. مردم کشور ترکیه مولوی را فراتر از شاعر می‌دانند و پیروان زیادی در این کشور او را ستایش می‌کنند. «طریقت مولانا»، طریقت و اندیشه‌ای متفاوت می‌باشد که توسط «سلطان ولد» فرزند بزرگ مولوی و «اولو عارف چلبی» نوه وی پایه‌گذاری شده است.
زندگی‌نامه مولانا

مولانا جلال الدین متولد 6 ربیع الاول سال 604 هجری قمری است که اگر به دنبال تاریخ تولد مولوی به شمسی هستید، باید بگوییم که زادروز این عارف بزرگ مصادف است با پانزدهم ماه مهر 856 هجری شمسی؛ حضرت مولوی در بلخ متولد شد. وی بیشتر زمان عمر خود را در قونیه زندگی می‌کرد و در همان شهر نیز به دیار باقی شتافت. مولوی در طول زندگی خود همواره خراسان را به عنوان وطن اصلی خود معرفی می‌کرد.

 

 

 

مهاجرت مولانا از بلخ به قونیه

مهمترین علت مهاجرت محمد بن حسین خطیبی (پدر مولوی) و خاندانش از بلخ، فشار های حکومتی و اختلاف با خوارزمشاهیان بود. حمله مغول‌ها به ایران نیز یکی دیگر از دلایل این موضوع است؛ که قتل و غارت مغولان جان ادیبان و علما را تهدید می‌کرد. در آن زمان «علاءالدین کیقباد سلجوقی» در شهر قونیه از بهاء‌الدین دعوت نمود تا به این شهر برود. بعد از سیاحت و گذر از شهرهای فراوان سرانجام مولانای بلخی در 13 سالگی در قونیه ساکن شد.

مولانا پس از مرگ پدرش :

مولانا بلخی بعد از وفات پدر، تعلیمات خود را زیر نظر برهان‌الدین محقق ترمذی آغاز نمود. در سال 642 هجری قمری انقلابی در زندگی وی به دلیل ملاقات شمس تبریزی به ‌وجود آمد. بعد از ملاقات مولانا و شمس تبریزی، وی ترک مسند تدریس و فتوا کرد و به تذهیب باطن و مراقبت نفس پرداخت. بعد از وفات بهاءالدین در قونیه، مریدان وی، از جلال الدین که جوانی 25 ساله بود خواستند، جای پدر خود نشسته و به آموزش مفاهیم و علوم عرفانی بپردازد.

سفر‌های مولانا

در سن 27 سالگی مولوی اولین سفرش به شام را آغاز نمود. از ترس حمله مغول ها، شهرهای دمشق، حلب و شام، بعد از حمله مغولان، به پناهگاه ادیبان تبدیل شده بودند. مولانا جلال الدین بلخی بعد از شام به حلب سفر کرد و به ادامه تعالیم فلسفه و عرفان پرداخت. اطلاعات زیادی در زمینه مدت اقامت مولوی در این شهرها وجود ندارد؛ اما بطور کلی 7 سال در این شهرها حضور داشت. توصیف های پرشور و عاشقانه او از دمشق و شام نشان دهنده این موضوع می‌باشد که به احتمال زیاد نخستین بار «شمس تبریزی» را در این شهرها ملاقات نموده است.

پس از آن به قونیه برگشت، جایی که خاندانش در آن ساکن بودند و از بدو ورود به قیصریه،‌ علما و عرفای شهر به استقبالش آمدند. ملاقات‌های شمس و مولانا و تاثیر عمیق شمس تبریزی بر زندگی مولانا در همین دیدارها، در قونیه اتفاق افتاد. در طول حیات، وی به فراگیری دانش‌های زیادی پرداخت و بعد از غیبت شمس تبریزی، به معاشرت با بزرگان دیگری مانند «برهان صلاح الدین» و «حسام الدین چلبی» مشغول شد.

ازدواج مولانا

مولوی در سن 18 سالگی، با گوهر خاتون، فرزند خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر با نام‌های سلطان ولد و علاءالدین محمد بود. همسر دوم او خاتون قونوق بود که یک پسر و یک دختر از این همسر خود نیز با نام‌های مظفرالدین امیر عالم و ملک خاتون داشت. همسر دوم مولانا 19 سال بعد از خود وی فوت کرد.

بهترین اتفاق زندگی مولوی

میتوان نقطه عطف و بهترین اتفاق زندگی مولانا را، آشنایی و دلدادگی‌اش با شمس تبریزی دانست. تاثیر شمس در زندگی مولوی چنان زیاد بود، که او را از یک فقیه و عالم دینی، به عاشق دل‌سوخته بدل کرد. مولوی عقاید خشک مذهبی را کنار گذاشت و وارد دنیای دیگری از شناخت خود شد. وی دل به حقایق و گفته‌های شمس بسته و شمس مثل خورشیدی زندگی مولانا را گرم و روشن کرد.

وفات حضرت مولانا

آرام کردن جوش و خروش مولانا بعد از رفتن شمس، توسط صلاح الدین مردی، زاهد آرام و موقر صورت گرفت. در 15 سال پایانی عمر مولانای بلخی، بار دیگر دریای آرام درون او، توسط حسام الدین چلبی طوفانی شد. همنشینی جلال الدین بلخی با صلاح الدین زمینه‌ی خلق اثر مثنوی معنوی را فراهم کرد، که یکی از بزرگترین گنجینه های ادبیات عرفانی ایران به حساب می‌آید.

مولانا در تاریخ پنجم جمادی الاخر 672 هجری قمری (چهارم دی ماه 652 هجری شمسی) وفات یافت. دلیل مرگ مولوی بیماری و تب سوزان بود که وی را در سن 66 سالگی از پای درآورد. در لحظه وفات حضرت مولانا، بستگان و خویشاوندانش در کنارش حضور داشتند. بعد از فوت او، ساکنین قونیه از تمامی ادیان اسلام، مسیح و یهود، 40 روز عزاداری کردند.

 

 

مطالب مرتبط با این شخص