تغییر زبان جستجو
A man in leather jacket looking at the camera.

شهیار قنبری در سال 1329 در خانواده ای اهل هنر در شهر تهران به دنیا آمد.

او شاعر، ترانه سرا، آهنگساز، نمایشنامه نویس، فیلمساز، روزنامه نگار، مجری و برنامه ساز رادیو و تلوزیون و خواننده ایرانی می‌باشد.

او فرزند حمید قنبری، صدا پیشه و خواننده ایرانی است.

شهیار قنبری از چهره‌های مهم روشنفکر و متفکر، نوآور و تاثیر گذار در ادبیات و ترانه سرایی مدرن است و بسیار بر روی موسیقی پاپ، راک، آلترناتیو و بلوز زمان خودش تاثیرگذار بوده و در خلق بسیاری از شاهکار‌های بی مانند موسیقی آن زمان حضور داشته است.

او از کودکی به نوشتن و شعر سرودن علاقه‌مند بود و با توجه به پیشینه‌یخانوادگی، خیلی زود در همین زمینه وارد فعالیت شد، او از همان دوران نوجوانی شروع به فعالیت‌های ادبی کرد و برای نشریه “اطلاعات کودکان” داستان کوتاه می نوشت. سپس برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در اواسط دهه 60 میلادی به ایران بازگشت.

شهیار پس از بازگشت به ایران به ترانه سرایی مشغول شد، و این بر خلاف میل پدرش بود، زیرا او می‌خواست که شهیار معمار شود، چون معتقد بود هنرمندان در جامعه ایران سرنوشت درخشانی ندارند.

در همین سالها بود که اولین ترانه‌ی شهیار قنبری با آهنگسازی اسنفدیارمنفردزاده و خوانندگی گوگوش منتشر شد.

همراه با این اثر، “ستاره آی ستاره…” نیز با آهنگسازی پرویز اتابکی و صدای گوگوش منتشر شد و این اولین ترانه‌ی شهیار قنبری بود که در برنامه‌ی رادیویی “شما و رادیو” صبح‌های جمعه پخش شد.

ترانه ی آهنگ ماندگار، مرد تنها( با صدای بی صدا ) از فرهاد مهراد،  توسط شهریار قنبری سروده شده است.

مرد تنها، نخستین شعر بدون قافیه یا سپید بود که به ترانه تبدیلمی‌شد و این خود یک حرکت پیشرو و جریان ساز در موسیقی و ترانه سرایی تلقی میشد.قرار بر این بود که ترانه ی فیلم توسط عماد رام خوانده شود، اما این ایده با مخالفت سازندگان فیلم روبرو شد.تا اینکهایده خواندن ترانه توسط فرهاد (که سالها بود به زبان انگلیسی می خواند) مطرح گردید.

به گفته اسفندیار منفردزاده، فرهاد مهراد(فرهاد) قسم خورده بود که دیگرترانه فارسی نخواند. بنابراین راضی کردن او برای خواندن یک ترانه فارسی دیگر کار سختی بود. گفت‌وگو با فرهاد بر سر این ترانه مدتیبه‌طول انجامید و با اصرار منفردزاده، فرهاد در نهایت موافقت کرد که با یک شرط این ترانه را بخواند. منفردزاده تعهد کرد به شرطی این ترانه را روی فیلم خواهد گذاشت که فرهاد از نتیجه کار راضی باشد و در غیراین صورت ترانه ضبط‌ شده را پاک کند. ضبط استودیویی مرد تنها با صدای فرهاد، در استودیو طنین تهران به‌طور زنده انجام گرفت. آهنگ ترانه از پیش ضبط نشده بود و هم‌زمان با خواندن فرهاد، نوازنده‌ها در استودیومی‌نواختند. پس از ضبط، اسفندیار منفردزاده از فرهاد می‌خواهد که کمیمنتظر بماند تا از کار کپی بگیرد و به او بدهد تا گوش کند. اما فرهاد از نتیجه کار راضی بود و همان‌جا قبول می‌کند که ترانه در فیلم استفاده شود.

در سال 1355 این ترانه نوشته شد و سال بعد در آلبوم رنگارنگ 3 با آهنگسازی اسفندیار منفردزاده و صدای فرهاد مهراد منتشر گردید. مضمون این ترانه با ایام عید و نوروز مرتبط بود و خیلی زود مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت و با نام (بوی عیدی) شهرت یافت :

بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی …

کودکانه از نوستالژیک‌ترین و خاطره انگیزترین ترانه‌های موسیقیایرانی به حساب می‌آید و هر بار که توسط فرهاد بر روی صحنه اجرا می‌شد با تشویق‌های پی در پی و فوق‌العاده مخاطبان مورد استقبال قرار می‌گرفت.

طی سال‌های بعد از انقلاب، شهیار قنبری با هنرمندان مشهوری نظیرابی، بیژن مرتضوی، لیلا فروهر، معین، سیاوش قمیشی، حسن شماعی‌زاده و… همکاری کرد.

مطالب مرتبط با این شخص